پخش زنده
امروز: -
قصه ما مثل شد و شبهای شیرین، از جمله قصههای محمد میرکیانیست که به پویانمایی تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، فصل دوم مجموعه تلویزیونی حکایتهای کمال هم به نویسندگی آقای میرکیانی در دست ساخت است.
آقای محمد میر کیانی نویسنده که اغلب وی را با قصههای ظهر جمعه به خاطر میآورند با حضور در استودیو شبکه خبرگفت: قصه ظهر جمعه جزء برنامههای نادری بود که با اقبال مردم روبهرو شد، مهمترین اتفاقی که در قصه ظهر جمعه میافتاد کار خلاقی بود که در این برنامه صورت میگرفت ؛ اما مهمتر از آن انتخاب زبان مناسب یعنی زبان فاخر گفتاری رسانه بود، زبان گفتاری گاهی به یک زبان رها تبدیل میشود، یعنی واژگان رها میشوند واژگانی بدون اصالت و هویت بر زبان گوینده ممکن است جاری شوند، اما زبان گفتاری رسانه یک زبان فاخر است، پشتوانه مهم قصه ظهر جمعه ادبیات کهن و ادبیات عامیانه ایران زمین بود، همه اینها دست به دست هم در یک زمان خاص و مناسب و با یک تهیه کنندگی مناسب و با توجه به درک مخاطب در کنار هم تبدیل به یک اتفاق خوب میشوند.
میرکیانی درباره تفاوت نویسندگی برای رادیو و تلویزیون با نویسندگی برای یک اثر مکتوب گفت: اثر مکتوب یک بخش مهم آن را مخاطب باید با توجه به توانمندی خود درک کند، مثلا اگر من یک داستان واقعیت گرا مربوط به دهه ۵۰ تهران قدیم مینویسم در آنجا برای درک مخاطب پانویس و یا توضیح مینویسم ولی در رادیو دیگر چنین امکانی را نداریم و باید به گونهای بنویسیم که وقتی مخاطب برنامه را میشنود بدون احتیاج به هیچ منبعی بتواند با متن آن برنامه ارتباط برقرار کند و نکته دیگر که خیلی مهم است، زبان قابل فهم و روان است، زبان ساده، اما عمیق ، زبان ساده به معنای سطحی نوشتن نیست، اتفاقا نوشتن ساده برای گسترش مخاطب عام بسیار دشوار است.
وی ادامه داد: آثاری که قرار است ظرفیت تصویری پیدا کنند در ذات خود باید آن ظرفیت تصویری را داشته باشند وگرنه نمیتوانند به اثر تصویری تبدیل شوند، مشکل ما این است که عمدتا آثار مکتوب ظرفیت تبدیل شدن به آثار تصویری را ندارند، آثاری که میتوانند به ساختار تصویری تبدیل شوند زاویه دید بیرونی و نمایشی باید داشته باشند، و فضاها و توصیفها همه باید تصویری باشند، غالبا آثار مکتوبی که تبدیل میشود به محصولات تصویری از نظر زاویه دید و توزیع و شخصیت پردازی آثاری هستند که مخاطب را به یک واگویه و تک گویی میکشاند، این آثار توان آن را ندارند که بتوانند به یک محصول تصویری در رسانه تلویزیون تبدیل شوند؛ کارهای من چه کارهای واقعیت گرا و چه کارهایی که از ادبیات کهن و عامیانه نوشتم؛ اغلب دوستان میگویند وقتی آثار شما را میخوانیم گویی فیلم میبینیم.
وی درباره اقتباس هم گفت: اقتباس یک اتفاقی است در دنیا و ما در دنیا جایزه ویژه اقتباس داریم ولی مهم این است که کسی که میخواهد از یک متن مکتوب برای رسانه اقتباس کند، اشراف بر آن اثر داشته باشد، ما نیاز داریم نویسندگان فیلمنامه با نویسندگان اثر مکتوب تعامل داشته باشند، اقتباس مثل کشف و شهود است و نویسنده باید لایههای پنهان اثر را درک کند، شخصیت پردازی را درک کند و فضای موضوعی را بفهمد آن وقت میتواند یک اقتباس انجام دهد.
وی در پایان افزود: به نظر من حضور ادبیات و سهم ادبیات در تولید برنامهها در رسانه ملی کاهش یافته است و این میطلبد که توجه بیشتری به این حوزه شود.